۲۱ نشانه که خانوادهتان به شما اهمیتی نمیدهد (+ چگونه با آن کنار بیایید)
افشای: این صفحه حاوی پیوندهای وابسته به شرکای انتخابی است. در صورتی که پس از کلیک کردن بر روی آنها خرید انجام دهید، کمیسیون دریافت می کنیم.
با یک درمانگر معتبر و با تجربه صحبت کنید تا به شما کمک کند تا با این واقعیت که خانوادهتان به شما اهمیتی نمیدهند کنار بیایید. کافی است اینجا را کلیک کنید تا از طریق BetterHelp با یکی ارتباط برقرار کنید. .com.
برای اکثر مردم، ایده “خانواده” آرامش بخش است. برای آنها، “خانواده” به معنای دوست داشتن والدین و خواهران و برادران، پرورش پدربزرگ و مادربزرگ و اعضای دوست داشتنی گسترده خانواده است. اساساً افرادی که مراقبت و تشویق و همچنین راهنمایی و حمایت را ارائه می دهند.
پس در مورد خانوادههایی که اهمیتی نمیدهند چطور؟ برای کسانی که مورد اول را تجربه کرده اند، چنین مفهومی تقریبا غیرقابل تصور است. با این حال، برای کسانی که بی توجهی و سوء استفاده از بستگان نزدیک خود را تجربه کرده اند، این یک واقعیت دردناک است.
چه نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد خانواده شما به شما اهمیت نمی دهند؟
اگر با اعضای خانواده زندگی میکنید که به شما اهمیتی نمیدهند، عدم توجه آنها – یا حتی بیزاری کامل آنها – میتواند به طرق مختلف ظاهر شود. اینها برخی از اصلیترین روشهایی است که اعضای خانواده میتوانند نشان دهند که چقدر کم میکنند:
۱. آنها شما را نادیده می گیرند.
ممکن است متوجه شوید که والدین، پدربزرگ و مادربزرگ، خواهر و برادر، شریک زندگی یا فرزندانتان زمانی که با آنها صحبت میکنید کنار میروند یا هر آنچه را که میخواهید بگویید نادیده میگیرند. آنها درست از کنار شما در فضای مشترک عبور میکنند، متنهای شما را روی «خواندن» میگذارند و به ایمیلهای شما پاسخ نمیدهند.
بهنظر میرسد که شما مبلمان هستید تا یک فرد زنده و نفسگیر، و آنها فقط در صورتی با شما ارتباط برقرار میکنند که از شما انتقاد کنند.
۲. نیازها و خواسته های شما نادیده گرفته شده است.
این بسیار فراتر از عدم دریافت گوشی هوشمند مناسب برای کریسمس است. بلکه موقعیتی است که در آن چیزهایی که برای شما مهم هستند برای آنها بی اهمیت است.
شاید شما نیاز به یک سواری برای قرار ملاقات با پزشک داشته باشید، اما آنها آن را فراموش می کنند. یا شاید وقتی از محل کار یا مدرسه به خانه میآیید، به خود زحمت نمیدهند که هیچ غذایی برای خوردن شما بگذارند. شما بدون هیچ گونه مراقبت یا احترامی از جانب آنها میتوانید از خود مراقبت کنید.
۳. آنها با شما تماس نمی گیرند یا برای شما وقت نمی گذارند مگر اینکه چیزی بخواهند.
تا زمانی که شخصی نیاز به جابجایی کاناپه نداشته باشد یا بخواهد مقداری پول قرض کند، کلمه ای از آنها نمی شنوید. همیشه چیزی برای آنها مهمتر از گذراندن هر زمانی با شماست.
حتی یک تماس تلفنی پنج دقیقه ای نیز باعث ناراحتی می شود. یک برنامه تلویزیونی برای تماشا کردن وجود دارد، یا یک میان وعده که باید درست شود، یا یک برگ در چمنزار که باید دور ریخته شود…
اساساً، هر چیز دیگری در دنیا برای آنها از شما اولویت بیشتری دارد، تا زمانی که برای چیزی به شما نیاز داشته باشند.
۴. آنها به طور مداوم شما را ناامید می کنند.
شاید آنها قول داده اند که برای شما از کودک نگهداری کنند تا بتوانید کمی برای خودتان وقت داشته باشید و روز شب را به شما نشان دهند، یا برای شامی که برای آنها آماده کرده اید حاضر نشدید. یا به طور مداوم روز تولد شما را فراموش می کنند.
شما ممکن است ابتداییترین امیدها را برای قدردانی از این افراد داشته باشید، اما آنها به طور مداوم به شما نشان میدهند که آنقدر برایشان اهمیتی ندارید که حتی کوچکترین دقت و محبت را به شما نشان دهند.
۵. تنها چیزهایی که به شما می گویند انتقادی است.
اگر این افراد اصلاً با شما صحبت میکنند، برای انتقاد یا توهین به شما است.
شاید آنها در مورد وزن یا مدل موهای شما یا حتی انتخاب کمد لباس شما اظهارات کوتاهی کنند. اگر از خانه شما بازدید کنند، بدون شک چیز بدی در مورد دکوراسیون یا تمیزی آن خواهند گفت.
هیچ کاری که انجام می دهید برای آنها به اندازه کافی خوب نیست و هیچ نظر مثبتی دریافت نمی کنید. همیشه.
ممکن است هر بار که دهان خود را باز میکنند در حال آمادهسازی باشید زیرا میدانید که چیزی آزاردهنده از آنها بیرون خواهد آمد.
۶. آنها برای سرگرمی شما را در مقابل دیگران تحقیر یا تحقیر می کنند.
اعضای سمی خانواده ممکن است از تحقیر شما در مقابل دیگران لذت شگفت انگیزی ببرند. شاید آنها به اتفاق شرم آوری که برای شما رخ داده است، اشاره کنند که شریک عاشقانه شما برای شام تمام شده است. یا وقتی بیرون از خواربار فروشی یا خرید لباس هستید، درباره چیزهای خصوصی که در زندگی شما می گذرد صحبت می کنند.
آنها تمام تلاش خود را می کنند تا شما را در مقابل دیگران احساس کوچک و رقت انگیزی کنند، و حتی ممکن است در حین انجام این کار پوزخند بزنند یا بخندند. اگر به آنها بگویید نامناسب یا آزاردهنده هستند، به شما می گویند که بیش از حد حساس هستید و می پرسند که چرا حس شوخ طبعی ندارید.
مثل این است که آنها حتی متوجه نمی شوند که شما فردی هستید که واقعاً تحت تأثیر چیزهای وحشتناکی که در مورد شما می گویند قرار گرفته اید.
۷. هر چیزی که می گویید یا فکر می کنید اشتباه یا مضحک است.
آیا اعضای خانواده شما سعی می کنند در مورد نظر شما دعوا کنند؟ این یک علامت بزرگ در همان جا است. مردم می توانند به جای اینکه به خاطر خود بحث کنند، در مورد چیزهایی اختلاف نظر داشته باشند.
ایدهها و نظرات شما معتبر است و باید به آنها احترام گذاشت، اما وقتی اعضای خانواده اهمیتی نمیدهند، ترجیح میدهند از موضع دیگران بکاهند تا احساس کوچکی کنند.
از نظر آنها، هر نظری که دارید احمقانه یا اشتباه است. این می تواند از تمایلات سیاسی و معنوی گرفته تا سرگرمی ها و تلاش های خلاقانه باشد. سلیقه شما در کتاب، موسیقی و فیلم به دلایلی مزخرف است، و چرا وقتی مانند یک کودک هفت ساله نقاشی میکشید یا مجسمهسازی میکنید، به خود زحمت میدهید خلاق باشید؟
تمسخر هرگز پایان نمی یابد.
۸. آنها هرگز دستاوردهای شما را تصدیق نمی کنند.
اگر در یک امتحان یا مقاله ۹۹٪ را دریافت کنید، آنها می پرسند که چرا ۱۰۰٪ نبوده است. وقتی شغلی پیدا می کنید که واقعاً دوست دارید، آنها به جای اینکه به شما تبریک بگویند، در مورد میزان حقوق و مزایا می پرسند. شما میتوانید در بازیهای المپیک مدال طلا کسب کنید و آنها فقط درباره چهرهای که در حالی که در حال انجام حرکت پیچیدهای بودید که مدال طلا را برای شما به ارمغان آورد، کامنتهای ناپسند میدهند.
بعضی از افرادی که والدینشان بیاهمیت هستند، تنها به این دلیل که به دنبال تاییدیه هستند، به موفقیتهای بیش از حد میرسند. شاید، فقط شاید، اگر آنها چند مدرک دکترا کسب کنند، ورزشکاران سه گانه شگفت انگیز، سرآشپزهای چیره دست و جذاب دیوانه باشند، ممکن است یک کلمه محبت آمیز از اعضای خانواده خود دریافت کنند.
اما به ندرت اتفاق می افتد.
در واقع، افرادی که در خانوادههای بیمراقبت و بیحمایت بزرگ شدهاند، به مراتب بیشتر مستعد ابتلا به مسائلی مانند اختلال شخصیت مرزی یا سایر مسائل خوشه B.
۹. آنها به مرزهای شما بی احترامی می کنند و به حریم خصوصی شما
آنها ممکن است عمداً کارهایی را انجام دهند که شما از آنها خواسته اید، از ورود به اتاق شما بدون در زدن تا بحث در مورد جنبه های سلامتی یا زندگی شخصی شما با دوستانشان. این افراد حتی ممکن است چیزهای شما را مرور کنند یا متن ها/ایمیل های شما را بخوانند زیرا احساس می کنند به عنوان “خانواده” این حق را دارند.
هر حد و مرزی را که بخواهید تعیین کنید، آنها نادیده گرفته میشوند و آنطور که برایشان مناسب است از آن میپرند. و سپس آنها از دست شما عصبانی می شوند که از این موضوع ناراحت هستید.
۱۰. اگر چیزی برای شما مهم است، اما آنها نه، پس اصلاً مهم نیست.
ممکن است موضوعات و دلایلی وجود داشته باشد که شما نسبت به آنها اشتیاق دارید، اما اگر آنها به آنها اهمیتی نمی دهند، آنها بی اهمیت یا احمق هستند.
یا، حتی بدتر از آن، آنها شما را در این مورد مسخره یا عذاب خواهند داد. برای مثال، یک فعال حقوق حیوانات یا وگان ممکن است عکسهایی از حیوانات آزار دیده را پیدا کند که به در اتاق خوابشان چسبانده شده است. یا ممکن است اعضای خانواده یک فعال محیط زیست پوزخند بزنند و به طور عمدی قوطیها را به جای سطل زباله به داخل زبالهها پرتاب کنند تا با آنها مخالفت کنند.
آنچه برای شما مهم است، سوخت برای ویتریول آنهاست.
در موارد نادر، اگر در نهایت به چیزی که برای آنها مهم است علاقه مند شدید، شما را به خاطر کپی کردن آنها مورد تمسخر قرار می دهند، یا بر سر هر کاری که در این زمینه انجام می دهید با شما رقابت می کنند. (در این مورد کمی بیشتر در پایین تر).
۱۱. آنها از تصدیق زبان عشق شما امتناع می ورزند.
اگر قبلاً با ۵ زبان عشق آشنا هستید، میدانید که مردم به روشهای مختلف عشق را ارائه و دریافت میکنند. وقتی اعضای خانواده به یکدیگر اهمیت میدهند، تلاش میکنند تا زبان عشق یکدیگر را بشناسند و از آن حمایت کنند، حتی اگر با زبان خودشان متفاوت باشد.
در خانوادهای که اهمیتی نمیدهد، این اولویتها به طور خلاصه نادیده گرفته میشوند. زبان عشق مورد علاقه شما ممکن است مربوط به کلمه باشد، به این صورت که وقتی به شما می گویند چقدر به شما اهمیت می دهید یا نامه ها یا کارت های نوشتاری دریافت می کنید، احساس می کنید که دوست دارید. در همین حال، زبان عشق آنها ممکن است هدیه دادن باشد.
در نتیجه، زمانی که الف) عشق را به روشی که ترجیح میدهید دریافت نمیکنید، و ب) هیچ هدیهای از آنها دریافت نمیکنید، متوجه خواهید شد که آنها به شما اهمیتی نمیدهند. علاوه بر این، اگر به جای یک هدیه گران قیمت به آنها یک کارت نوشته ارائه دهید، احتمالاً شما را مسخره میکنند، و اهمیتی نمیدهند که محبت خود را به بهترین شکلی که میدانید ابراز میکنید.
۱۲. آنها به آنچه در زندگی شما می گذرد اهمیتی نمی دهند.
آنها هرگز وضعیت شما را نمی پرسند و هرگز بررسی نمی کنند تا ببینند خوب هستید یا خیر. اگر بخواهید در مورد چیزهایی که در دنیای شما اتفاق میافتد به آنها بگویید، آنها یا موضوع را به چیزی که در حال وقوع است تغییر میدهند یا نشانههای دیگری نشان میدهند که به وضوح علاقهای ندارند.
علاوه بر این، اگر و زمانی که با مشکل مواجه می شوید، آنها واقعاً هیچ تلاشی برای اطمینان از اینکه شما خوب هستید انجام نمی دهند. خانه شما ممکن است بسوزد و آنها زحمت تماس (یا حتی پیامک) را برای دیدن اینکه آیا از آتش سوزی جان سالم به در برده اید یا خیر، ندارند، چه رسد به اینکه برای مرتب کردن هر چیزی بعد از این واقعه کمکی ارائه دهند.
مثل اینکه شما به سختی در جهان آنها وجود دارید مگر به عنوان یک مزاحمت. مثل یک پشه.
۱۳. مشکلات شما دراماتیک یا ناچیز تلقی می شوند.
اگر سعی کنید با آنها در مورد مشکلاتی که با آن روبرو هستید صحبت کنید، ممکن است به شما بگویند که بیش از حد واکنش نشان می دهید یا اینکه مسائل شما آنقدر واقعی یا مهم نیستند که شما را آزار دهند. آنها حتی ممکن است بخندند و بگویند “کاش من مشکلات شما را داشتم” قبل از شروع به همه چیزهایی که آنها با آنها سروکار دارند، که البته بسیار مهم تر و ویرانگرتر از شما هستند.
بهعلاوه، اگر سعی کنید به آنها بگویید که بیتوجهی یا بدرفتاری آنها چگونه به شما آسیب میزند، آنها این موضوع را میخندند و به خاطر آن شما را مسخره میکنند.
۱۴. آنها به طور منظم به شما گاز می دهند.
اعضای خانوادهتان ممکن است رفتار وحشتناکی با شما داشته باشند، و سپس به شما بگویند که واقعاً چیزهایی را که به یاد دارید انجام ندادهاند، نگفته یا انجام ندادهاند. آنها سعی میکنند شما را متقاعد کنند که چیزها را اشتباه به خاطر میآورید، یا اینکه حتی به خاطر فکر کردن به چنین چیزی «دیوانه» هستید.
بسته به اینکه پویایی خانواده چقدر سمی است، حتی ممکن است علیه شما با هم متحد شوند تا در نهایت حافظه (و سلامت عقل) خود را زیر سوال ببرید.
۱۵. هر عذرخواهی پشت سر هم یا ساختگی است.
اگر و زمانی که یکی از اعضای خانوادهتان بهخاطر اشتباهی عذرخواهی کند، این کار غیرصادقانه، عقبنشینی یا برگشته است.
بهعنوان مثال، بهجای اینکه بگویند از اینکه به شما صدمه زدهاند متاسفند، این جمله را غیرعذرخواهی میکنند: «متاسفم که چنین احساسی داشتی». این نشان میدهد که مشکل به جای گفتار یا اعمال آنها علیه شما، مربوط به احساسات شما بوده است.
در عوض، آنها ممکن است بگویند، “متاسفم که X را انجام دادم، اما اگر شما ___ را انجام نمی دادید، این کار را نمی کردم.” مجدداً، شما را سرزنش می کند، بنابراین به آنها اجازه می دهد مسئولیت رفتار آزاردهنده خود را کنار بگذارند.
۱۶. آنها وعده های خود را می شکنند یا تغییر می دهند.
نمونهای از این میتواند چیزی شبیه به اینکه والدینتان به شما قول میدهند ۱۰۰ دلار برای آنها هیزم بچینید، و بعد از اتمام کار ۵۰ دلار به شما پیشنهاد میدهند. آنها ممکن است نادیده گرفتن طرف معامله را با گفتن اینکه شما کار بدی انجام داده اید توجیه کنند، در حالی که در واقع آنقدر به شما احترام نمی گذارند که به قول خود عمل کنند.
یا خواهر و برادرتان ممکن است بگوید که در مورد یک وبسایت به شما کمک میکنند، اما بعداً به شما میگویند که فقط در صورتی این کار را انجام میدهند که ابتدا X را برای او انجام دهید. همه چیز مشروط است و پارامترها می توانند در هر لحظه تغییر کنند.
۱۷. شما از رویدادها حذف شده اید یا اطلاعات مهمی به شما گفته نشده است.
آیا برای ملاقات به خانه برگشتید تا متوجه شوید که سگ دوران کودکی شما را زمین گذاشته اند و هیچ کس به خود زحمت نداده است که در مورد آن به شما بگوید؟ یا شاید عکسهایی از یک گردهمایی بزرگ خانوادگی را در صفحه رسانه اجتماعی خواهر و برادرتان دیدهاید، اما به آن دعوت نشدید؟
نشانههای کمی از فقدان مراقبت وجود دارد که آشکارا به اندازه طرد شدن عمدی از رویدادها یا مسائل مربوط به خانواده است. شما ممکن است آخرین فردی باشید که به عنوان مثال متوجه می شوید که پدربزرگ و مادربزرگ شما سرطان دارند. از طرف دیگر، میتوانید تنها عضوی از خانواده باشید که از او خواسته نمیشود که در جشن عروسی خواهر یا برادرتان شرکت کند (اگر اصلاً به آن دعوت شده باشید).
اگر به چیزی دعوت نشدید و بعداً متوجه آن نشدید، ممکن است آن را با جمله “اوه، این یک چیز خود به خودی بود و ما نمیخواستیم شما را آزار دهیم” یا “این بود فقط چند نفر که دور هم جمع شده اند – چیزی برای شما وجود ندارد که بتوانید از آنها کار بزرگی انجام دهید.”
باورش سخت است که وقتی عکسهای عمومی دهها نفر از بستگان خود را در حال رقصیدن در یک مراسم رسمی میبینید، اینطور نیست؟
۱۸. آنها با شما رقابت می کنند.
شاید شما یک خواهر یا برادر بزرگتر دارید که باید در هر تلاشی از شما حمایت کند. آنها باید از شما بهتر باشند و سپس آن را به صورت شما بمالند. یا والدینتان یا شما را با خودشان مقایسه میکنند یا سعی میکنند از چیزهایی که به آنها علاقه دارید پیشی بگیرند.
همه چیز به یک مقایسه یا رقابت تبدیل میشود، و آنها تمام تلاش خود را میکنند تا مطمئن شوند که موقعیت قدرت را بر شما حفظ میکنند.
در پویایی خانواده واقعاً ناسالم، برخی از اعضا حتی ممکن است سعی کنند با شما نسبت به شریک یا همسرتان رقابت کنند. غیرمعمول نیست که یک خواهر یا برادر (یا حتی یک والدین) به طور نامناسب با شریک عاشقانه شخص دیگری عشوه گری کنند فقط به خاطر اینکه به خودشان ثابت کنند که به نوعی بهتر/جذاب تر از شما هستند.
تجربه کردن این چیز وحشتناکی است، اما نشانه واضحی از آنچه در مورد شما فکر می کنند. و این چیز زیادی نیست.
۱۹. آنها شادی یا موفقیت شما (یا حتی پتانسیل آن) را خراب می کنند.
این شخص ممکن است بگوید که شما را به یک مصاحبه شغلی که واقعاً در مورد آن هیجانزده هستید میفرستد و سپس روزی که رزرو میشود وثیقه میگذارد تا دیر شده باشید یا آن را کاملاً از دست بدهید. طبیعتاً شما این شغل را پیدا نمیکنید، که احتمالاً مقداری سرگرمی را به آنها ارائه میکند، و آنها به دلیل نداشتن یک برنامه پشتیبان، شکست را به گردن شما میاندازند.
اگر نامزد کنید، شریک انتخابی شما را نادیده میگیرند یا به این معنا هستند که این ازدواج طولانی نخواهد بود. وقتی و اگر بچه دارید، احتمالاً از ظاهر یا دستاوردهای آنها انتقاد می کنند. این افراد تمام تلاش خود را میکنند تا آسیبرسان باشند، و فرش را از هر نفس شادی که ممکن است بکشید بیرون بکشند.
۲۰. آنها سعی می کنند بر شما کنترل یا تسلط داشته باشند.
بعضی از والدین کل «تا زمانی که شما زیر سقف ما هستید، همانطور که ما میگوییم انجام میدهید» خیلی زیادهروی میکنند و سعی میکنند تا زمانی که فرزندانشان در خانه زندگی میکنند، همه جنبههای زندگی را کنترل کنند. سپس، اگر و زمانی که بچهها از خانه بیرون میروند، والدین سعی میکنند احساس گناه کنند یا آنها را دستکاری کنند تا رفتار خاصی داشته باشند.
اگر آنطور که آنها میخواهند رفتار نکنید، ممکن است در نهایت با رفتاری بیصدا مواجه شوید، یا سایر اعضای خانواده با شما تماس بگیرند تا به خاطر ایجاد ناراحتی در پویایی خانواده به شما بدگویی کنند.
ممکن است در صورت عدم انجام کاری که آنها می خواهند، با مواردی مانند برداشتن حمایت مالی تهدید شوید. حتی ممکن است برخی از اعضای خانواده شما را تهدید کنند که اسرار شما را به کارفرما یا شریک زندگی شما می گویند که می تواند موقعیت یا رابطه شما را به خطر بیندازد.
آنها به سطوح بسیار پایینی خم خواهند شد تا شما را وادار کنند آنچه را که می خواهند انجام دهید.
۲۱. شما مجاز نیستید بدون عواقب منفی خود واقعی خود باشید.
یکی از بدترین کارهایی که یک خانواده بی توجه انجام می دهد این است که از پذیرش و حمایت شما آنگونه که هستید خودداری می کند. اگر با آنچه آنها تصور می کردند مطابقت نداشته باشید، مورد توهین قرار می گیرید، احساس گناه می کنید، و/یا به طور کامل مورد سوء استفاده قرار می گیرید. این می تواند از خرابکاری و اعمال ظالمانه کوچک تا ضربات فیزیکی متغیر باشد.
شاید تغییرات عمدهای در زندگی ایجاد کرده باشید، مانند وگان شدن یا تغییر نام (حتی جنسیت)، اما آنها از احترام گذاشتن یا تصدیق این تغییرات خودداری میکنند. آنها مدام شما را با عنوان قبلیتان صدا میزنند (نام مهذب) زیرا «این همان چیزی است که به شما دادهاند»، یا سعی میکنند پروتئین حیوانی را به غذای شما وارد کنند زیرا فکر میکنند خندهدار است.
ممکن است از پرداخت هزینه تحصیل شما امتناع ورزند، مگر اینکه وارد رشته ای شوید که آنها آن را تأیید می کنند، یا اگر همسر انتخابی شما را دوست نداشته باشند، به بودجه عروسی شما کمک نمی کنند.
حتی ممکن است از کمک به شما در مورد فرزندانتان امتناع ورزند، اگر آنها را به مذهب خانواده وارد نکنید، یا نام هایی را انتخاب کنید که آنها دوست ندارند. برخی از اعضای خانواده سمی حتی شناخته شده اند که نوه ها یا خواهرزاده ها یا برادرزاده های خود را با نام هایی که بیشتر دوست دارند صدا می کنند، صرفاً به عنوان معیاری برای تسلط و کنترل!
چرا آنها اهمیتی نمی دهند؟ اینجا چه اشکالی دارد؟
آیا تا به حال یک هم خانه یا همکار داشته اید که دوستش نداشته باشید؟ شاید شخصیت آنها کاملاً مخالف شخصیت شما بود، یا به دلایلی نتوانستید با آنها ارتباط برقرار کنید.
این اتفاق در خانوادهها نیز میافتد.
فقط به این دلیل که از طریق خون یا فرزندخواندگی با افراد مرتبط هستید، به این معنا نیست که تضمین میکنید که با آنها کنار بیایید. این افراد افرادی با افکار، عقاید، ترجیحات و تمایلات خاص خود هستند. اگر شما و این افراد در صورت ملاقات اجتماعی با یکدیگر کنار نمی آیید، تعجب آور نیست که در یک خانواده با هم کنار بیایید.
گاهی اوقات، یکی از اعضای خانواده که خیلی متفاوت است یا با انتظارات خاصی مطابقت ندارد، به عنوان “گوسفند سیاه” برچسب زده می شود. اساساً این بدان معنی است که آنها به دیگران تعلق ندارند و مانند انگشت شست زخمی بیرون می آیند. برخی از گوسفندان سیاه در خانواده به عنوان افراد عجیب و غریب یا بدیع پذیرفته می شوند، اما در عوض اغلب آنها طرد می شوند.
برای بسیاری از مردم، عشق بی قید و شرط نیست. حتی اگر «خانواده» باشد.
البته، ممکن است اعضای خانواده شما دارای اختلالات شخصیتی باشند که آنها را ظالم، پست و بی توجه کند. آنها ممکن است خودشیفته هایی باشند که با شما به عنوان قربانی خانواده رفتار می کنند در حالی که با دیگران با مهربانی (هرچند مهربانی ساختگی) رفتار می شود.
حتی اگر ممکن است برخی از اعضای خانواده شما اهمیت دهند. یا، بهتر است بگوییم، آنها میخواهند مراقبت نشان دهند، اما توسط یک فرد بهویژه صدادار و کنترلکننده، که اغلب یکی از والدین است، از انجام این کار منع میشوند. کسانی که اهمیت می دهند، از ترس خشمی که ممکن است از جانب یکی از اعضای سمی خانواده با آن مواجه شوند، آن را نشان نمی دهند.
چگونه با این آشفتگی کنار بیایم و کنار بیاییم:
هر موقعیت دشواری مستلزم مجموعهای از مکانیسمهای مقابله است، و این نیز از این قاعده مستثنی نیست. مفهوم واحد خانواده چنان در روان ما ریشه دوانده است که بدون آن میتواند بسیار ویرانگر باشد، مگر اینکه چارچوبی برای تکیه بر آن در حین حرکت به جلو داشته باشید.
در اینجا چند نمونه از نحوه انجام این کار وجود دارد:
یک درمانگر خوب پیدا کنید.
به طور جدی، این نکته نمی توان به اندازه کافی تحت فشار قرار گیرد. کنار آمدن با تمام احساساتی که در این نوع موقعیت ها وجود دارد تقریباً غیرممکن است که به تنهایی از پس آن برآیید. مطمئناً، کتابهای خودیاری بسیار خوبی وجود دارد که ممکن است به شما کمک کند، اما یک درمانگر خوب در اینجا ارزش وزن خود را دارد.
شما بدون شک به راهنمایی و حمایت نیاز خواهید داشت، زیرا در حال مذاکره با تمام احساساتی هستید که در اینجا احساس خواهید کرد. درمانگری که دوست دارید و به آن اعتماد دارید، میتواند سنگ بنای شما باشد تا خودتان را در مسیر زندگی جدید قرار دهید.
ما خدمات درمانی آنلاین را از BetterHelp.com توصیه می کنیم – از طریق وب سایت آنها، می توانید از طریق ویدئو، تلفن یا پیام فوری با یک درمانگر صحبت کنید. و همه این کارها از راحتی خانه شما انجام می شود.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد BetterHelp.com و خدماتی که ارائه می دهد، اینجا را کلیک کنید.
از تلاش برای انجام هر کاری با خانواده خود دست بردارید.
تصور کنید که زغال سنگ داغ را محکم گرفته اید زیرا می خواهید گرما را احساس کنید. به جای اینکه شما را گرم کند، زغال سنگ به طرز وحشتناکی شما را می سوزاند. شما آنجا ایستادهاید و از درد گریه میکنید زیرا این اخگر پوست شما را سیاه میکند و اعصابتان را آتش میزند، اما آنقدر این گرما را به شدت میخواهید که به هر حال به چسبیدن ادامه میدهید.
به محض اینکه متوجه شدید که صدمات صادقانه به شما وارد می کند و فقط به شما صدمه می زند، می توانید آن را روی زمین بیندازید. و آیا می دانید وقتی در نهایت زغال سنگ را رها کنید چه اتفاقی می افتد؟ فوراً شما را نمی سوزاند.
مطمئنا، با التیام سوختگی، درد همچنان برای مدتی باقی خواهد ماند، و همیشه مقداری زخم وجود خواهد داشت، اما منبع آن درد از بین رفته است. این بدان معناست که نمیتواند به ایجاد آسیب بیشتر ادامه دهد.
در مورد این ایده که همیشه میتوانید عشقی را که نیاز دارید و میخواهید از خانواده خود دریافت کنید، همینطور است.
به محض اینکه با این واقعیت کنار آمدید که هرگز این اتفاق نخواهد افتاد، شروع به بهبود می کنید. تمرکز و تلاشهای خود را به مسیری جدید و سالمتر تبدیل میکنید و آسیبها بلافاصله کاهش مییابد.
ذهنیت “قربانی” را رها کنید و در عوض آسیب های گذشته را به قدرت تبدیل کنید.
بسیاری از مردم درد و آسیب خود را حفظ می کنند و آن آسیب را بخشی جدایی ناپذیر از شخصیت خود می کنند. آنها فقط به تجربیاتشان اجازه نمی دهند که آنها را تعریف کند – آنها آن را طوری می سازند که کل زندگی آنها حول تجربیات منفی آنها بچرخد. بسیاری نیز از این آسیب ها به عنوان بهانه ای برای رفتارهای ضعیف خود در آینده استفاده می کنند، به عنوان مثال. “من اینگونه هستم زیرا خانواده ام مرا دوست نداشتند.”
این بد است که بسیاری از ما عشق و حمایت مورد نیاز خود را از خانواده خود دریافت نکردیم، اما این بدان معنا نیست که ما باید برای همیشه در آن غرق شویم. بلکه میتوانیم آن را بچرخانیم و از آن بهعنوان سکوی پرشی برای پرورش قدرت شخصی زیادی استفاده کنیم.
اعضای به اصطلاح “خانواده” که با شما بدرفتاری کردند، نمونههای بسیار خوبی از آدمی ارائه کردند که هرگز نمیخواهید باشید.
آنها آنجا نبودند که از شما حمایت کنند؟ خوب، شما یاد گرفتید که به طور قابل توجهی خودکفا باشید، اینطور نیست؟ شرط می بندم که تعداد فوق العاده ای از مهارت ها را به تنهایی آموخته اید که همسالان شما نمی دانند، صرفاً به این دلیل که اقوام و خویشاوندانی داشتند که باید به آنها تکیه کنند. شما فردی فوقالعاده انعطافپذیر، آگاه و دوستداشتنی هستید که عشق بسیار زیادی برای به اشتراک گذاشتن با کسانی که واقعاً سزاوار آن هستند، دارید.
شما فوق العاده هستید.
نحوه ادامه دادن:
در این مرحله، بسیاری از مردم ممکن است احساس گمراهی کنند و تعجب کنند که از اینجا به کجا بروند. درد، ناامیدی و سردرگمی زیادی برای کار کردن وجود دارد، و تکنیک(هایی) که برای ادامه استفاده می کنید بستگی به نوع رابطه ای دارد که می خواهید با این افراد در حین حرکت به جلو داشته باشید.
آنچه را که باید با آن کار کنید بپذیرید.
یکی از بهترین کارهایی که می توانید انجام دهید این است که همه چیز را همانطور که هستند بپذیرید. این با رها کردن ذهنیت قربانی که در بالا ذکر شد گسترش می یابد.
اگرچه ممکن است آرزو داشته باشید که همه چیز متفاوت باشد، مهم نیست که چقدر برای این پروژه تلاش می کنید، آنها واقعاً اینگونه نیستند. مطمئناً میتوانید با تلاش برای تبدیل شدن به فردی که نیستید، خود را شکنجه دهید و خود را به عنوان عضوی از خانواده درآورید که همیشه میخواستند. متأسفانه، با این تلاش خسته و افسرده خواهید شد، و بعید به نظر می رسد که به هر حال کارساز باشد.
موضوع اینگونه است و هیچ مقداری از درمان، انکار خود، رضایت، یا سرکشی نمی تواند دیگران را وادار کند که نسبت به ما احساس داشته باشند.
تعیین کنید که چقدر زمان و تلاش میخواهید برای رابطه با خانواده خود صرف کنید.
این که آیا بستگان خود را در زندگی خود نگه دارید یا نه، کاملاً به شما بستگی دارد. هیچ قانون جهانی وجود ندارد که تصریح کند باید به گذراندن وقت با کسانی که به شما آسیب می رسانند ادامه دهید، و ایده یک خانواده کاملاً دوست داشتنی و حامی فقط یک ایده نسبتاً جدید است.
اگر میخواهید با این افراد ظاهری از یک زندگی خانوادگی داشته باشید، این به شما بستگی دارد که در اینجا تلاش کنید. تماس بگیرید، پیامک ارسال کنید، بنویسید، یا بدون انتظار هیچ گونه متقابلی به نوبت مراجعه کنید.
ممکن است وقتی ببینند شما تلاش میکنید به اطراف بیایند، اما احتمالاً این کار را نخواهند کرد. اگر روشن نگه داشتن آتش خانه برایتان مهم است، این را یک عمل عاشقانه از طرف خود در نظر بگیرید.
اطراف خود را با افرادی احاطه کنید که واقعاً شما را دوست دارند و از شما حمایت می کنند.
بعضی از افراد به اندازه کافی خوش شانس هستند که در یک خانواده محبت آمیز، حمایت کننده و پرورش دهنده متولد می شوند. آنهایی از ما که آنقدر خوش شانس نیستیم باید برای خودمان خانواده بسازیم. این چیزی است که به عنوان یک خانواده “انتخاب” شناخته می شود، و به همان اندازه معتبر است که دارای DNA یا سوابق فرزندخواندگی است.
نویسنده چارلز دو لینت این مفهوم را کاملاً در کتابی تحت عنوان مهتاب و تاکها گنجانده است:
“خانواده ای که برای خود انتخاب می کنیم مهمتر از خانواده ای است که به دنیا آمده ایم. به؛ که مردم باید احترام و اعتماد ما را جلب کنند، نه اینکه صرفاً به دلیل ژنتیک به آنها واگذار شود.”
قبیله خود را پیدا کنید و وب خانوادگی خود را ببافید.
اینها افرادی هستند که در طول زندگی در کنار شما خواهند بود – نه به این دلیل که مجبورند به دلیل احساس تعهد، بلکه به این دلیل که صمیمانه شما را دوست دارند.
هنوز نمی دانید چگونه با تأثیرات روحی و روانی رفتار خانواده خود با شما کنار بیایید؟ امروز با یک درمانگر صحبت کنید که می تواند شما را در این فرآیند راهنمایی کند. کافی است اینجا را کلیک کنید تا با یکی از درمانگران با تجربه در BetterHelp.com.
شما نیز ممکن است این موارد را دوست داشته باشید: