۸ دلیل برای اینکه وقتی شوهرتان از بین رفته است خوشحال می شوید
از متخصص کمک بگیرید تا بفهمید اگر زمانی که شوهرتان نیست خوشحال تر هستید، چه معنایی برای ازدواج شما دارد. اینجا را کلیک کنید برای چت آنلاین با شخصی در حال حاضر .
آیا متوجه میشوید که وقتی شوهرتان نیست، خلق و خوی شما بهتر میشود؟
که وقتی دور هستید دلتان برای او تنگ نمیشود؟
از زمانی که بدون او در کنار شماست لذت می برید؟
شاید شما به طور تصادفی با این مقاله برخورد کرده اید زیرا نمی دانید معنی همه آن چیست. بالاخره، شما با این مرد ازدواج کردید، پس آیا نباید از همراهی او لذت ببرید و بخواهید با او وقت بگذرانید؟
خب… به این سادگی نیست. هیچ دو رابطه ای شبیه هم نیستند، و همه دلایلی وجود دارد که باعث می شود وقتی شوهرتان از بین رفته است خوشحال تر هستید.
برخی از این دلایل جای نگرانی ندارند. موارد دیگر می توانند نشانه ای از اشتباه بودن مشکل در ازدواج شما باشند.
بنابراین بیایید این موضوع را باز کنیم که چرا ممکن است زمانی که شوهرتان مجبور است برای مدتی از خانه برود، کاملاً دوست داشته باشید.
۱. شما مستقل هستید.
احتمالا ساده ترین توضیح برای احساس شما این است که شما فردی مستقل هستید. و به این ترتیب، از آزادی ناشی از نداشتن شوهرتان در کنارتان لذت می برید.
میتوانید هر کاری را که میخواهید انجام دهید بدون اینکه ابتدا با او مشورت کنید. اگر مجرد بودید، میتوانید سبک زندگی خود را داشته باشید – چه به معنای دیر بیدار شدن، بیرون رفتن برای صبحانه با دوستانتان، دنبال کردن سرگرمیهایتان یا رفتن به مغازهها.
اگر نمیتوانید آن کارها را هر چند وقت یکبار که میخواهید در زمان حضور همسرتان انجام دهید، بازگرداندن استقلال پس از رفتن او میتواند احساس آرامش کند.
لازم نیست او، خواستهها یا احساساتش را در نظر بگیرید – به هر حال نه چندان. شما می توانید بدون نگرانی از اینکه او در مورد آنها چه فکری می کند (البته در حد منطق) انتخاب هایی برای خود داشته باشید.
یعنی چیست؟ راستش، به این معنی است که باید با شوهرتان در مورد کشف مجدد استقلال در ازدواجتان صحبت کنید. اگر شما دو نفر تمایل دارید بیشتر کارها را با هم انجام دهید، ممکن است کمی احساس خفگی کنید. تمایل خود را برای صرف زمان منظم برای انجام کارهایی که می خواهید انجام دهید ابراز کنید و ببینید آیا می توانید آن زمان را به طور منظم اختصاص دهید.
۲. وقت تنهایی کافی ندارید.
این شبیه به نکته قبلی است، اما به طور خاص در مورد نحوه شارژ مجدد باتری های احساسی خود است. زمان تنهایی در یک رابطه برای برخی از دیگران به دلیل نوع شخصیتی که دارید.
اگر بیشتر به سمت انتهای درونگرای طیف درونگرا-برونگرا شناسایی شوید، میدانید که گذراندن وقت با دیگران چقدر میتواند خسته کننده باشد. به طور کلی، احتمالاً در کنار همسرتان کمتر احساس فرسودگی میکنید، اما زمانی فرا میرسد که تمام وجودتان درد میکند که تنها باشید.
بنابراین وقتی شوهرتان به جایی میرود – برای کار یا تفریح یا چیز دیگری – شما زمان تنهایی را که نیاز دارید به دست میآورید. زمان تنهایی که کمبود داشتی.
یعنی چیست؟ اگر شوهر شما درونگرا نیست، ممکن است متوجه نشود که شما نیاز دارید هر زمان کمی زمان و مکان برای خود داشته باشید. بنابراین اغلب. یا شاید او می داند اما به سادگی فراموش می کند که چقدر برای شما مهم است.
به او بیاموزید که چرا به زمان تنهایی نیاز دارید، و به طور منظم به او یادآوری کنید که آیا تقویم شما را با فعالیتهای زیادی پر میکند. اشکالی ندارد که بخواهید تنها باشید. شما نباید برای آن احساس گناه کنید.
۳. ازدواج شما پس از سالها زندگی مشترک به «قوز» رسیده است.
روابط مانند جزر و مد فرو می روند.
میتوانید از دورههای طولانی خوشبختی نسبی لذت ببرید، جایی که دوست دارید وقت خود را با هم بگذرانید، احساسات شما نسبت به شوهرتان تا حد زیادی مثبت است، و همه چیز درست به نظر میرسد. شما هنوز هم گاهی دعوا میکنید و همه چیز عالی نیست، اما به طور کلی بسیار خوب هستند.
همچنین میتوانید دورههایی داشته باشید که ازدواج به نظر کار سختی است. ممکن است برای دیدن خوبی های یکدیگر تلاش کنید، در عوض روی تمام نکات منفی تمرکز کنید. ممکن است زیاد دعوا کنید. حتی ممکن است در مورد ازدواج شک داشته باشید.
اکثر ازدواجها به یک «قوز» رسیدهاند که در آن زمان طولانیتر از حد معمول را در این حالت دوم میگذرانید. ممکن است به عنوان یک زن و شوهر احساس کنید کمی در یک نابسامانی گیر کرده اید. این معمولاً بعد از چندین سال با هم بودن شما اتفاق میافتد.
اگر این جایی است که ازدواج خود را پیدا میکنید، جای تعجب نیست که وقتی شوهرتان برای مدت کوتاهی مجبور به ترک شود، نفس راحتی بکشید.
این به چه معناست؟ مگر اینکه ازدواج شما به شدت متلاطم شده باشد، احتمالاً فقط باید تصمیم بگیرید که به عنوان زن و شوهر از این قوز عبور کنید. این به تلاش، ارتباط و اعتماد نیاز دارد.
حتی ممکن است بخواهید از بیرون کمک بگیرید تا قوز را صاف کنید و عبور آن را آسانتر کنید. اگر چنین است، ما خدمات مشاوره آنلاین رابطه را از قهرمان رابطه توصیه می کنیم. . شما می توانید به صورت فردی، زوجی یا هر دو از متخصص کمک بگیرید. برای اطلاعات بیشتر یا چت کردن اینجا را کلیک کنید اکنون به کسی.
۴. شوهر شما دارای ویژگی های سمی است.
آیا شوهرتان انتقادی، کنترلکننده، خودخواه، ناصادق، حسود است؟ آیا او ویژگی های دیگری دارد که ممکن است سمی یا سوء استفاده عاطفی در نظر گرفته شوند؟
یا شوهر شما به هیچ وجه مورد آزار جسمی قرار میگیرد؟ اگر چنین است، احتمالاً اغلب اوقات روی پوست تخم مرغ راه می روید به این امید که او را تحریک نکنید.
شما بدون شک وقتی او آنجا نیست احساس آرامش میکنید، زیرا مجبور نیستید آن ویژگیها و سوء استفادههایی را که از آنها ناشی میشود تحمل کنید.
این به چه معناست؟ در کمال صداقت، باید به طور جدی به ترک این ازدواج فکر کنید. به همان اندازه که ممکن است هنگام ازدواج با شوهرتان خود را متعهد کرده باشید، اگر او با شما بد رفتار می کند، او سزاوار این تعهد نیست.
شما ممکن است بخواهید به او فرصتی بدهید تا راه خود را تغییر دهد و برای رفتارهای سمی خود به دنبال کمک حرفه ای باشد، اما این بدان معنا نیست که باید در زمانی که او این کار را می کند، با او بمانید.
و اگر احساس میکنید ممکن است با تلاش برای ترک یا پیشنهاد کمک به او در خطر باشید، ابتدا خودتان به دنبال کمک باشید و مقاله کامل ما را در ترک یک رابطه سمی برای جزئیات بیشتر.
۵. شوهرت شما را آزار می دهد.
شما ممکن است بدون همسرتان احساس خوشبختی کنید زیرا وقتی او در اطراف است، او شما را آزار می دهد تقریباً با هر کاری که انجام می دهد. با رفتن او، تمام آن لحظات کوچک خشم درونی نیز از بین رفته است.
ذهن خود را مانند چاهی در نظر بگیرید که از آن انرژی می گیرید. هر بار که از دست شوهرتان عصبانی می شوید، چند قطره سم به چاه اضافه می کنید، یعنی انرژی که از آن می گیرید آلوده و منفی است.
وقتی او در اطراف نیست، چاه به زودی پاک می شود و خالص می شود. انرژی که از آن می گیرید مثبت تر است، که خلق و خوی کلی شما را بهبود می بخشد.
این به چه معناست؟ شما باید راهی پیدا کنید تا به چیزهایی که در مورد شوهرتان شما را آزار می دهد رسیدگی کنید. و شما باید این کار را به روشی سالم و سازنده انجام دهید که منجر به تغییر رفتار او و همچنین تغییر نگرش شما شود. باز هم، کمک خارجی در قالب مشاوره زوجین ممکن است ایده خوبی در این مرحله باشد. اگر مایلید، قهرمان رابطه را بررسی کنید برای رفتن به این مسیر.
۶. روابط سخت است.
ممکن است همیشه اینطور به نظر نرسد که مجرد هستید، تنها هستید و میخواهید کسی را پیدا کنید که با او کنار بیایید، اما روابط می تواند کار سختی باشد.
هر وقت شخص دیگری در هر کاری دخیل است، باید هر یک از انتظارات، ترجیحات، احساسات، و بارهای خود را در نظر بگیرید. اینها برخی از منابع کلیدی تنش و درگیری در یک رابطه هستند.
بنابراین داشتن فضای شخصی برای هر مدت زمانی به این معنی است که زندگی شما کمی آسان تر می شود، حداقل به طور موقت.
این بدان معنا نیست که روابط و ازدواجها ارزشش را ندارند – روابط خوب قطعاً ارزشش را دارند – اما نمیتوانید با کسی باشید و انتظار داشته باشید که همیشه همه چیز به آرامی پیش برود.
یعنی چیست؟ یعنی شما انسان هستید. این بدان معناست که رابطه شما دقیقاً مانند هر شخص دیگری است به این معنا که چالشهای زیادی و همچنین (امیدوارم!) چیزهای خوب زیادی را به همراه دارد. این بدان معناست که ممکن است لازم باشد در مورد اینکه یک رابطه باید چگونه باشد، تجدید نظر کنید.
۷. وقتی او آنجا نیست، می توانید خودتان باشید.
آیا متوجه میشوید که وقتی با شوهرتان هستید، بخشهایی از آنچه که هستید را حفظ میکنید؟ شاید عادت نداشتید، اما به تدریج بعد از اینکه فهمیدید او آن قسمتها را خیلی دوست ندارد، آنها را پنهان کردهاید.
اکنون شما ماسک میزنید – حداقل بعضی اوقات. شما همیشه واقعی ترین آرزوها یا عمیق ترین احساسات خود را بیان نمی کنید زیرا وقتی این کار را انجام می دهید پاسخ مثبتی دریافت نمی کنید.
البته، وقتی او دور است، میتوانید خودتان باشید – خود کامل و واقعیتان. و این بسیار سادهتر از تلاش برای تبدیل شدن به فردی است که فکر میکنید شوهرتان از شما میخواهد.
یعنی چیست؟ اگر نمیتوانید در اطراف شوهرتان همان چیزی باشید که هستید، باید از خود بپرسید که در اطراف خود چه کسی میتوانید باشید؟ چرا تصمیم گرفتید قسمت هایی از خود را پنهان کنید یا در اطراف او دست به اقدام بزنید؟ و با دانستن اینکه نمیتوانید به طور واقعی با او در اتاق باشید، چه احساسی دارید؟ اینها سوالاتی هستند که باید به آنها فکر کنید.
۸. شما دیگر او را دوست ندارید.
متاسفانه، عشق همیشه برای همیشه دوام نمی آورد. و اگر عاشق شوهرتان شده اید، جای تعجب نیست که وقتی از هم جدا هستید دلتان برای او تنگ نشود.
بدون عشق، احتمالاً ازدواج شما بسیار اجباری است. ممکن است سعی کنید برای متقاعد کردن خود یا شوهرتان که در پشت صحنه خیلی خوب نیست، کاری انجام دهید که اوضاع خوب است.
بنابراین وقتی او آنجا نیست، لازم نیست حداقل شخصاً به این تظاهر ادامه دهید.
یعنی چی؟ ازدواج بدون عشق واقعا چیزی نیست که باید در آن بمانید. که شما را با دو انتخاب میگذارد: راهی برای دوباره عاشق شوهرت شو، یا راه های خودت را برو. عوامل زیادی وجود دارد که تعیین می کند آیا می خواهید قبل از متوسل شدن به دومی اولی را امتحان کنید.
در هر صورت، ایده خوبی است که از یک متخصص روابط کمک بگیرید تا یا شما را به مکان عشق راهنمایی کند، یا با پایان ازدواجتان، دستتان را بگیرد. باز هم، قهرمان رابطه خدماتی است که ما می خواهیم اگر می خواهید از طریق این راهنمایی خارج شوید، توصیه کنید. اینجا را کلیک کنید برای کسب اطلاعات بیشتر.
شما نیز ممکن است این موارد را دوست داشته باشید: